بینهایت طلبی تنها یک پاسخ دارد، بینهایت!

الان هم می شود!

امیرالمومنین در دوران حکومتش نشان داد که اصول اسلامی و ارزش های اسلامی که در دوران انزوای اسلام و در دوران کوچکی جامعه اسلامی به وجود آمده بود، در دوران رفاه و گسترش و اقتدار و پیشرفت و توسعه مادی جامعه اسلامی هم قابل پیاده شدن است. اگر به این نکته توجه کنیم، خیلی مهم است. اصول اسلامی، عدالت اسلامی، تکریم انسان، روحیه جهاد، سازندگی اسلامی، مبانی اخلاقی و ارزشی اسلام در دوران پیغمبر با وحی الهی نازل شد و تا آن حدی که ممکن بود به وسیله پیغمبر در جامعه اسلامی اعمال شد، اما جامعه اسلامی زمان پیغمبر مگر چه بود؟ تا ده سال فقط یک مدینه بود، یک شهر کوچک چند هزار نفری. بعد هم که مکه و طائف را فتح کردند یک منطقه محدود با یک ثروت بسیار محدود، با فقر همه گیر و امکانات بسیار کم در اختیارشان بود. ارزش های اسلامی در چنین محیطی پایه گذاری شد.

از آن روزی که پیغمبر از دنیا رفت بیست و پنج سال گذشته است. در این بیست و پنج سال وسعت کشور اسلامی صدها برابر شده؛ نه دو برابر و سه برابر و ده برابر. یعنی آن روزی که امیرالمومنین به حکومت رسید از آسیای میانه تا شمال افریقا یعنی مصر در حیطه قدرت حکومت اسلام بود. از دو دولت بزرگ همسایه دولت اسلامی اول کار یعنی ایران و روم یکی به کلی منهدم شده بود، که حکومت ایران بود، و تمام سرزمین ایران آن روز در خدمت اسلام قرار گرفته بود. بخش عمده ای از سرزمین روم هم که شامات و موصل و بقیه جاها بود- در اختیار اسلام قرار گرفته بود. چنین رقعه وسیعی در اختیار اسلام بود؛ بنابراین ثروت زیادی بوجود آمده بود؛ دیگر فقر و کمبود و کم غذایی وجود نداشت؛ طلا رایج شده بود، پول زیاد شده بود، ثروت های فراوان به وجود آمده بود لذا کشور اسلامی ثروتمند شده بود. خیلی ها از رفاه بیش از اندازه لازم برخوردار شده بودند. اگر علی را از این وسط حذف می کردیم ممکن بود جامعه این طور تصور کند که اصول اسلامی و ارزش های نبوی خوب بود؛ اما در همان دوران مدینة النبی، همان دوره کوچکی و فقر جامعه اسلامی. اما بعد از اینکه جامعه اسلامی بزرگ شد و با تمدن های گوناگون آمیخته شد؛ از ایران و روم فرهنگ های مختلف وارد زندگی مردم شدند، و ملت های گوناگون همه زیر چتر جامعه اسلامی قرار گرفتند، دیگر آن اصول کافی نیست و نمی تواند کشور را اداره کند. امیرالمومنین در این پنج سال با عمل و سیره و شیوه حکومت خود نشان داد که نه، همان اصول درخشان صدر نبوت همان توحید، همان عدل، همان انصاف و مساوات، همان برابری بین انسان ها با خلیفه مقتدری مثل امیرالمومنین قابل اجراست. این چیزی است که در تاریخ مانده است. هر چند بعد از امیرالمومنین این روش ادامه داده نشد، اما ایشان نشان داد که اگر حاکم اسلامی و مدیران جامعه و مدیران مسلمان، تصمیم داشته باشند، بنا داشته باشند و اعتقاد راسخ داشته باشند، می توانند همان اصول را در دوران گسترش منطقه حکومت اسلامی و پدید آمدن شرایط گوناگون و جدید زندگی، باز هم اجرا کنند و مردم را از آن بهره مند نمایند. معلوم است عدالت اجتماعی در یک جامعه ده پانزده هزار نفری مدینه کجا، عدالت اجتماعی در یک جامعه چندین ده میلیونی و چندین صد میلیونی حکومت دوران امیر المومنین کجا؟ و امیرالمومنین این کارها را کرد.(کتاب انسان 250 ساله ص 81 و 82)


  • بهزاد سیاوش آملی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی