بینهایت طلبی تنها یک پاسخ دارد، بینهایت!

گفتند روز جمعه می آیی، ما روزهای جمعه تعطیلیم!


ما وارثان وحی و تنزیلیم
عاشقترین مردان این ایلیم
مردم تمام از نسل قابیلند
ما چند تا، فرزند هابیلیم
آن دیگران ناز و ادا دارند
ما بی قر و اطوار و قنبیلیم
در بین ما یک عده هم هستند...
این روزها مشغول تعدیلیم

در این دویدنها رسیدن نیست
عمری است ما روی تِرِدمیلیم
آخر کجا میآیی آقا جان؟
بگذار، ما مشغول تحلیلیم
دنیا به کام قوم دجال است
ما هم که با دجال فامیلیم
درس "پیام نور"تان از دور
خوب است، ما مشتاق تحصیلیم
آقا، شما تفسیر قرآنید
البته ما قائل به تاویلیم
نه عالم احکام قرآنیم
نه عامل تورات و انجیلیم
گفتند: شرط راستی، مستیاست
ما هم که ذاتا مست و پاتیلیم
در کل، زمین مصر است و این مردم
یاران فرعونند و ما نیلیم
اینها اگر کرماند، ما ماریم
آنها اگر مورند، ما فیلیم
فیلیم در نطع سخن امّا
وقت عمل طیرا ابابیلیم
در حفظ ما باید به جدّ کوشید
ما نقطهی حسّاس آشیلیم
"
آدم شدن" یک ایدهی نوپاست
ما هم نهادی تازه تشکیلیم
سیصد نفر "آدم" که شوخی نیست
مستلزم تغییر و تبدیلیم
تعجیل، کلا کار شیطان است
اصلا چرا مشتاق تعجیلیم؟
وقتش که شد، آن وقت میگوییم:
آقا بیا کم کم که تکمیلیم
وقت عمل هم میرسد امّا
فعلا به فکر حفظ و ترتیلیم
آخر چطوری حرف حق؟ وقتی
مشغول ذکر و ورد و تهلیلیم
ما با همین حالت که میبینید
مستوجب تشویق و تجلیلیم
صندوق عهد و رای اگر باشد
یاران داوود و سموئیلیم
توی صف عشاقتان از صبح
ما صاحبان ساک و زنبیلیم
بعضی به نامت، بارشان شد بار
ما تازه فکر بار و بندیلیم
(کار غنایم را به ما بسپار
چون خبره در تقسیم و تحویلیم
باد هوا خوردن که ممکن نیست
آخر مگر ماها حواصیلیم)***
گفتند: روز جمعه میآیی
ما روزهای جمعه تعطیلیم...

(ابوالفضل زرویی نصرآباد)



  • بهزاد سیاوش آملی

نظرات  (۴)

  • دوستدار شما
  • دست مریزاد ... استاد...
    گفتند روز جمعه می آیی و من :

    روزهای جمعه به استقبال ت می آیم
    در انتهای غیبت می ایستم رو به سمتِ حضور
    که دروازه ی دنیای عاشقانه های من است با تو
    همان دنیای " بامهدی " های من

    از روزی که عاشق ت شدم
    تمام روزهای هفته برای م عطر و بوی جمعه گرفته :
    جمعه یعنی جمع شدن با دوستان
    و من دوستی بهتر از تو ندارم در زمین و
    جمعه ها با تو برای خلوتی آسمانی به انتهای غیبت می روم


    جمعه ها به جای خواب : بیدارم برای ت
    مشتاق دیدارم

    جمعه ها به جای تعطیلی : مشغول ه کارم هر لحظه

    بیداری و مشغله ی جمعه های من :
    از نیمه شبِ  پنجشنبه شروع می شود

    که باید برایت ذکرِ آرامش بخوانم تا سحر
    و گوش جان م به سمتِ عرش الهی باشد
    تا مُنادی :
     اذنِ ظهورت دهد و ...

    اگر ظهور نشد :
    مثل تمام این جمعه ها :
    باید مشغول باشم به دوست داشتن تو

    و این  یعنی جمعه های من : لبریز از مشغله ی با تو بودن است در زمین



    پاسخ:
    سلام
    چقدر حال شما خوبه. انشالله همیشه این حال خوب براتون بمونه
    التماس دعا
    باید که تعجیل کنیم در "آدم" شدنمان...
    انصافا شعر خوبی بود
    آقا این روزها فراموشت کردم... ای کاش دل غافلم سعادت داشت...
    پاسخ:
    چقدر این دوست ما آدم مخلصیه حتی نمیخواد اسمشو توی این کامنت بزنه اما تو کامنتای دیگه می زنه!:)
    میگن یه آدم شرقی رفت خونه یه غربی، سر میز غذا از قاشق استفاده نکرد غربیه میز غذا رو میخواست به نشانه بی احترامی ترک کنه!
    خوبه انسان ریاکار نباشه و اخلاص داشته باشه ولی خوب نیست که اونا سر کوچکترین آدابشون که هیچ ارزشی توش نیست انقدر حساس باشن و مهم باشه براشون اما ما نتونیم یا نخوایم اعتقادات قشنگمونو اظهار کنیم...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی