بینهایت طلبی تنها یک پاسخ دارد، بینهایت!

نتیجه یک سال مذاکره

اساس زمین و زمان فاطمه


اساس زمین و زمان فاطمه        فراتر ز هفت آسمان فاطمه
غلامیت مهر و کنیز‌یت ماه       شب و روز بر آستان فاطمه
به درگه تو را کیست شیطان؟ سگی      ز نامحرمان پاسبان فاطمه
چو در خاطرم بگذرد نام تو       شرر خیزدم زاستخوان فاطمه
ندانم چه ای هرچه هستی تویی      اگر آشکار ار نهان فاطمه
کجا با من این‌گونه گفتار بود؟       تو راندی مرا بر زبان فاطمه
کسانم به بند اندر افکنده‌اند       رهایم کن از ناکسان فاطمه
به جامی از آن باده جاودان       زهشیاری‌ام وارهان فاطمه
که گر چیره گردد خرد بر هنر       نبیند روانم زیان فاطمه
کی‌ام؟ بنده‌ای زشت و ناشسته‌روی      ز ناخوب‌تر بندگان فاطمه
که نام خداوند خیبرگشای       مرا بود حرز امان فاطمه
ز من گم شد آن کیمیای وجود      به بازار آخر زمان فاطمه
مرا گرچه نادلپذیرم هنوز       برآر از شمار خسان فاطمه
از این برتر اندیشه برنگذرد       تویی برترین بی‌نشان فاطمه
نبودی اگر بیم جان، گفتمی      تو را کدخدای جهان، فاطمه
نخواهم زکس داد جز شوی تو       به بیدادگاه جهان فاطمه

یوسفعلی میرشکاک

دانلود دکلمه شعر با صدای استاد میرشکاک


موج مرده

(سکانسی از فیلم موج مرده که شاید به درد این روزهای بعضی ها بخورد!)

دریافت

میخوام، نمیشه!



تلقی بیشتر مردم از توبه و اصلاح رفتار این است که تنها در یک شرایط ویژه‌ی عاطفی، احساسی و معجزه‌گونه می شود توبه کرد و پس از آن فورا به مرتبه عصمت! می رسند.

یعنی اگر از یک گناه کبیره توبه می کنند، در مقابل تمام گناهان و خطاهای ریز و درشت مصونیت پیدا می کنند.

هر چند تعریف قرآن و اهل بیت (ع) از توبه با این تلقی نادرست بسیار متفاوت است و فاصله دارد ولی این نگاه نادرست وجود دارد و مانع بازگشت خیلی ها می شود.

با این باور نادرست، پس از توبه، سطح انتظار فرد ازخودش به شدت افزایش پیدا کرده و با کوچک ترین گناه، آرامش و اطمینان خود را از دست داده و خود را سرزنش می کند و "اعتماد به نفس" و "عزت نفس"خود را از دست می دهد و عدم موفقیت خود در توبه را (با تلقی اشتباه) ناشی از عدم توجه و عنایت خداوند و روسیاهی و بدشانسی خود می داند و خود را "مردود همیشگی" درگاه الهی می داند و آدمی در این حال ، سخت طعمه‌ی شیطان می شود.

با توجه به پرسش های متنوع در خصوص توبه واصلاح رفتار و وجود این نوع تلقی اشتباه, مراحل توبه را با هم مرور کنیم:

- پشیمانی (النـَّدمُ توبة)

- تصمیم جدی برای ترک گناه (عزم)

- بازگشت به سوی خدا و عذر خواهی وطلب مغفرت از خدای غفور(استغفر الله ربی واتوب الیه)

- اگر حقی از خدا یا مردم در گناه ضایع شده باید جبران شود.(مثلا:خیانت در امانت ,حق مردم و ترک نماز ,حق خدا)

- اصلاح برنامه زندگی

- عدم تکرار خاطرات گناه و عدم تکرار سرزنش خود (التائب من الذنب کمن لا ذنب له)

- اطمینان کامل به رحمت بی انتها و مغفرت بی نهایت خداوند غفور رحیم برای همیشه

 (منبع: shahab-moradi.ir)

 

اصلا حسین جنس غمش فرق می کند

(دو ماه و نیم تا محرم مانده... خدایا ما را به محرم برسان)

اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند

اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند

شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند

صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین
عیسای خانواده دمش فرق می کند

از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند

تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند

با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند

من از "حسینُ منّی" پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همش فرق می کند

شاعر: علی زمانیان



یادداشتی برای شیار 143


(توضیح:این نوشته مربوط به 2 ماه پیش است که فیلم شیار 143 در دانشگاهمان اکران شد)

امروز فیلم شیار 143 ساخته نرگس آبیار را دیدم. فیلمی خوش ساخت که هم شروع خوبی داشت وهم پایان بندی فوق العاده ای.

 فیلم داستان مادر یک رزمنده است که انتظار بازگشت پسرش را می کشد و در نهایت پیکر پسرش بعد از قریب به 15 سال به وطن بر می گردد.

فیلم ضرب آهنگ تقریبا کندی دارد و تعلیق های آنچنانی ندارد و این البته نقطه قوت فیلم است چرا که با این روش می توان مخاطب را در انتظار کشیدن با الفت همراه کرد و انگار مخاطب در طول فیلم دارد تجربه 15 ساله الفت را به مدت دو ساعت تجربه می کند.

خدایا...


(توضیح این متن در شب نیمه ماه رمضان نوشته شده است)

خدایا!

در این شب های ماه رمضان که بازار مناجات  و راز و نیازهای سحری در مساجد و حسینیه ها گرم است من هم بیشتر از باقی ایام سال، نیمه شب ها در خانه ات می آیم؛ در این آمدن ها و رفتن ها به نکته ای پی بردم: فهمیدم چرا در بقیه ماههای سال اجازه نمی دهی نیمه شب بیایم و با تو راز و نیاز کنم؛ آخر همین چند شبی از ماه رمضان را که می آیم، گاهی طوری برخورد می کنم انگار (پناه بر خودت) تو به من نیاز داری، نه من به تو!!! و می آیم تا کمی با تو حرف بزنم شاید دردهایت آرام گیرد و زخمهایت التیام یابد!

آری تازه می فهمم که چرا در باقی ایام سال مرا نمی آوردی، آخر اگر می آوردی به جای آنکه فقیرتر و گداتر از درگاهت بروم، بعد از مناجات خودم را باد کرده و مغرورتر از حضورت مرخص می شدم!! به راستی اگر مناجات با تو در این سحرها گدایی ام را به درگاهت بیشتر نکند دیگر چه سودی دارد؟!

الان هم که دارم این جملات را می نویسم، به خاطر چشمان نابینای باطنم نمی توانم حقیقتا دریابم که فقیر نبودنم به درگاهت مرا به چه روزی می اندازد، اما می توانم حال خود را با گدایی مقایسه کنم که فراموشی دارد و یادش می رود که اظهار نیاز کند، مردم هم کمکش نمی کنند و چند روزی بیشتر دوام نمی آورد و هلاک می شود؛ پس خدایا به جهل من نسبت به فقرم نگاه نکن آخر تو مانند آن مردم نیستی که از حال واقعی گدا آگاه نیستند. تو هم مرا می شناسی و هم بر فقرم به درگاهت واقفی، چه خود عالم به آن باشم چه نباشم...

یا الهی ارحم عبدک الفقیر

یا الهی ارحم عبدک الجاهل
(بهزاد)

آقای اوباما! اگر قلب داری، یک شب به بیمارستان غزه بیا


هر چقدر هم که درباره غزه بنویسیم و بخوانیم و بشنویم، نمی‌توانیم عمق فاجعه صهیونیستها را به تصویر بکشیم. باید در میان آتش باشیم تا سوزش درد بزرگ و فاجعه انسانی را لمس کنیم، همان طور که یک پزشک نروژی وقتی داوطلبانه برای کمک به مردم غزه به این منطقه سفر کرده، در نامه‌ای تکان‌دهنده به رییس‌ جمهور آمریکا می‌خواهد به این وضع پایان دهد.
متن نامه تاثرانگیز «مدز گیلبرت» را بخوانید:

رو سیاهی ما نیز راه حل دارد...


(اونایی که پیاده روی نجف تا کربلا رو رفتن، این عکسو و این غزل حمیدرضا برقعی رو بهتر میفهمن! انشالله نصیب همه بشه)

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

 

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

وهر چه خاطره دارد از آن محل دارد

 

به یاد چای شیرین کربلائی ها

لبم حلاوت "احلی من العسل "دارد

 

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

درون قالب شش گوشه یک غزل دارد

 

بگو چه شد که من این قدر دوستت دارم

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

 

غلامتان به من آموخت در میانه ی خون

که رو سیاهی ما نیز راه حل دارد...

 

کفر ملتی واحد است

(با وجود اینکه چند روزی از حادثه 7 تیر میگذرد اما نگاه درست این مقاله  محدود به تقویم ها و مناسبت ها نیست.)

ششم تیر سالگرد ترور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، هفتم تیر سالگرد انفجار حزب جمهوری(1360)و بمباران شیمیایی مردم سردشت(1366) و دوازدهم تیر سالگرد انهدام هواپیمای ایرانی در خلیج فارس است.

هفته دوم تیر ماه تابلوی نسبتا جامعی از حقوق بشر آمریکایی را پیش چشم مردم ایران قرار می دهد.

7 تیر؛ کانون ائتلاف

جنایت هفتم تیر را التقاطیون چپ انجام دادند اما از سوى لیبرال‏ترین حکومت‏های غرب  حمایت شدند که تا کنون نیز ادامه دارد.

چه مارکسیسم و چه لیبرالیسم به خاطر ابتناء بر مادیت و نفى حیات توحیدى و الهى و دینى؛ ریشه‏ها و نتایج مشابه دارند.

شرق و غرب را یکى دیدن و کوس رسوایى هر دو را همزمان به صدا درآوردن یکى از شاهکارهاى انقلاب اسلامى است و  7 تیر نقطه ائتلاف جریان‏هاى سوسیالیستى و کاپیتالیستى، برعلیه انقلابى است که الگوى جدیدى را هم در نهضت انگیزى و هم در نظام‏سازى ارائه می ‏کند. و در عین حال  یکى از مهمترین صحنه ‏هاى رویارویى ملت ایران با استکبار که به روشنى پیروزى "قدرت منطق" انقلاب اسلامى را بر" منطق قدرت" غرب مستکبرو مستاصل (اعم از مارکسیستی یا لیبرال)  نشان مى‏ دهد.